مرتضی روحانی
مرتضی روحانی

نگاهی به حبّ و بغض دینی

  در دورانی که سعی می­شود از هر چیزی /* /*]]>*/دینزدایی شود سخت است که انسان در باره حبّ و بغض دینی بنویسد اما چه کار باید کرد که اینگونه به ما گفته اند!!! در نگاه دینی آن چیزی که غایت و هدف است تقرّب الی الله است . این هدف است که بر هر چیزی شرف داشته و تمامی ابعاد دین در ذیل همین هدف معنا می­یابند. در این راستا حتی می توان گفت که محبت اهل بیت سلام الله علیهم نیز هدف نبوده و این نزدیکی در نگاه دین صرفاً یک مسیر و وسیله است به همین دلیل است که در زیارت عاشورا می خوانیم:«أتقرّبُ إلی الله ثمّ إلیکم بِموالاتِکم» که نشان می­دهد  محبت به اهل بیت ابتدا انسان را به خداوند نزدیک کرده و سپس به خود آن حضرات نزدیک می­ کند. اما آن چیزی که به این محبت موضوعیت می­بخشد طریق منحصر بودن این راه است. به عبارت دیگر تمامی راههای دیگر به سوی خداوند به ناکجا آباد می رسد و تنها راه اهل بیت است که انسان را به غایت دین که همان تقرّب الی الله است می رساند. این مفهوم را می توان در ادعیه مختلفی مشاهده کرد مثلا در زیارت جامعه کبیره می خوانیم :« فالرّاغبُ عنکم مارقٌ و اللّازم لکم لاحقٌ» این انحصار راه در اهل بیت به اندازه ای است که در زیارت جامعه می خوانیم:«مَن عَرَفَهُم فقد عَرَفَ الله و مَن جَهِلَهُم فَقَد جَهِلَ الله» . حال پس از ذکر این مقدمه که برای بسیاری بدیهی به نظر می رسد، هدف توجه دادن به این نکته است که اهمیت حبّ و بُغض صرفاً در حضرات معصومین نیست بلکه دامنه آن بسیار گسترده تر است و همین بخش است که برای بسیاری ثقیل خواهد. در نگاه دینی می توان گفت که انسان مومن باید بتواند تمامی افعال خود مانند حب و بغض را نیز در همین راستا انجام دهد فلذاست که در زیارت عاشورا می خوانیم:« اتَقَرَّبُ إلی الله ثُمَّ إلیکم بِمُوالاتِکُم و مُوالاةِ ولیِّکُم و بِالبَرائة مِن أعدائِکُم والنّاصِبینَ لَکُم الحرب، و بالبَرائَة مِن أشیاعِهِم و أتباعِهم» . همانطور که در این بخش از دعای زیارت عاشورا واضح است نه تنها محبت اهل بیت ما را به خداوند نزدیک می کند بلکه بلکه به وسیله محبت داشتن به محبین و دوستداران حضرات معصومین نیز به خداوند نزدیک می شویم و در نقطه مقابل نیز نه تنها برائت جستن  از دشمنان اهل بیت به خداوند نزدیک می­کند بلکه برائت جستن ا ز دوستان آنها و پیروان آنها نیز ما را به خداوند نزدیک می کند. با توجه به این نکات به نظر می رسد که جواب سوالات زیر تا حدی ممکن است تفاوت کند. چرا ما رهبرمان را دوست داریم؟ به خاطر اینکه مدیر و مدبّر است؟ یا به خاطر اینکه انسان شریفی است؟ نه، چون محبّت به وی که از محبّین اهل بیت است ما را به خداوند نزدیک می کند. چرا ما از سیاستمدران آمریکایی بدمان می آید ؟ چون به وطن ما تجاوز می کنند؟ چون ارزشی برای ما قائل نیستند؟ یا چون خوی استکباری دارند؟ نه، چون بد آمدن از آنها ما را به خداوند نزدیک می کند. چرا من از برخی اصلاح طلب ها و حتی غیر اصلاح طلب ها بدم می آید ؟ چون مخالف سلیقه من حرف می زنند؟ یا اینکه چون مخالف با منافع حزب نداشته من هستند؟ نه ، چون آنها از تابعان دشمنان اهل بیت هستند . چون آنها از شرق و غرب دستور می گیرند. چون آنها دوستان شرق و غرب هستند و بد آمدن از چنین کسانی انسان را به خداوند نزدیک می­ کند.   پی نوشت:عنوان این مطلب در ابتدا “نگرشی به حب و بغض ایدئولوژیک”بود که به دلایلی تغییر پیدا کرد.
پی نوشت دو: بعضی دوستان در ذیل مطالب دیگر پیام داده اند که در ذیل این مطلب نمی شود کامنت گذاشت. اما برخی کامنت گذاشته اند خلاصه ما که نفهمیدیم اما اگه دوباره برای کسی پیش آمد یک نفر یه زنگ بزنه بگه چیکار باید بکنم تا درست بشه. لطفاً.

نظری ثبت کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code